امیر علی جونمونامیر علی جونمون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

نی نی خوشگل ما امیر علی

این چند روز و بیمارشدن نازنینم.......

1393/2/21 5:17
709 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان

 

فدای چشمات بشم اللهی گل پسرم 

 

این چند روزه یه بیماری که اول و آ خرش معلوم نشد

 

چیه اومده بود سراغت شازده کوچولوی ما شبها تا صبح

به کوب داد میزدی این بیماری که از روز چهارشنبه صبح

 

خودش رو رو کرد و شما شاهزاده ناز مارو گرفتار خودش

totalgifs.com doentinhos gif gif ccmhosp7a.gif

کرد  تا دیروز یعنی شنبه ادامه داشت این چند روزو اصلا

 

نخوابیدیم شب ها که تا صبح کلا بیدار بودیم صبح تا

 

شبم به زور یک روب بیست دقیقه ای میخوابیدی اللهی

 

فدای تو بشم که اینجور مریض شدی مامانی 4شنبه

 

خاله جونت قرار بود بیاد تا ازت عکس بگیریم اما نشد

اخه تو خیلی حالت بد شد.....

 

روز چهار شنبه بابابایی رفتیم دکتر اون گفت ویروسه و

همه این روزها گرفتن یه نوع مصمومیته اما اصلا به

دهنت نگاه نکردنگو دهنت آفت زده بود اللهی بمیرم برات

 

نازنینم صد بار گفتم خدا ای کاش من اینجوری میشدم و

 

تو هیچیت نمیشد خلاصه این داروها اثری نداشت و

شب باز گریه و داد و بیداد تا اینکه 5شنبه بازم رفتیم

 

دکتر اینبار این دکتره خوب معاینه کرد و داروهاش کمی

totalgifs.com doentinhos gif gif ccmhosp5d.gif

اثر کرد البته داروهایی رو که قبلا دکتر خودت داده بود رو

 

هم دادم شب پنج شنبه هم تا صبح داد میزدی 4شنبه

که بابابایی از ساعت 2 تا 6 تو خیابونا میگشتیم تا شما

 

گریه نکنی با اینکه کسی تو خیابونا نبود اما تو گاهی

 

حال میکردی و دنبال پیشی بودی هر کاری کردیم

 

نخوابیدی و دیگه اومدیم خونه.....

 

دیشبم حالت بهتر شده بود اما نخوابیدی درست ساعت 6/20

 

دقیقه به زور خوابیدی هی بهونه میگرفتی و میگفتی آب

 

تو آشپز خونه روی فرش آب رو از این سطل میریختی به

 

اون سطل و یهو دیدم اب رو ریختی رو سرت و هی از من

 

آب میخواستی روی فرش ها کلا آب ریخته بودی بعد

 

گذاشتمت روی سینک تا دست و پاتو بشورم که زود

 

سرتو بردی زیر شیر آب خلاصه بعد این همه بیخوابی و

 

شیطنت امشب به زور ساعت 2 خوابیدی...

 

من فدای تو یکی یدونم بشم که اینقدر سختی و درد

 

کشیدی عاشقتم............

 

اینم عکس های این چند روز

 

اینجا میخواستی بری دنبال پیشی و هی میگفتی

پیشی پیشی

 

 جیگرمhttp://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها

مامانی

 

عزیزم برای اینکه تبت بیاد پایین با بابایی بردیمت

حموم

حموم نازنازی

http://sheklakveblag.blogfa.com/ پريسا دنياي شكلك ها

بهونه گیری و گریه....

 

نازیم

 

بالیم

فدات بشم

خواب 5دقیقه ای.....

اورکیم

شیطنت های سر صبح هنگام نماز خوندن بابایی....

 

ناز بالام

 

الهی من فدای نگاهات بشم انشاالله که دیگه مریض

نشی پسمل مهربون و نازم همه هستی مامان و

بابایی

پسندها (4)

نظرات (2)

مامان علی
22 اردیبهشت 93 0:36
سلام گلم..الهی خاله قربونت....چرا مریض شده بودی؟؟ ای جوووووونم. .مامانی رو اذیت کردی.عوضش امروز خونه ی مامان سارا خبلی شیطون و دلبر شده بودی..بووووووووش نفسم. .
مامان سپهر
22 اردیبهشت 93 6:59
_______(¯`:´¯) _____ (¯ `•?.•´¯) _____ (_.•´/|`•._) _______ (_.:._)__(¯`:´¯) __(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.?.•´¯) (¯ `•?.•´¯)¶__(_.•´/|`•._) (_.•´/|`•._)¶____(_.:._)_¶ __(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶ ____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶ _____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ______(¯ `.?.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶ ______(_.•´/|`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶ _______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•?.•´¯)¶¶¶ ¶¶¶(¯ `.?.•´¯ )¶ (_.•´/|`•._)¶ ¶¶¶(_.•´/|`•._) ¶¶ (_.:._)¶¶ ¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶ __¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶ ______¶¶¶¶¶(¯ `•.?.•´¯)¶¶ ¶¶¶ ____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|`•._)¶¶¶ ¶¶¶ ___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶ ___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶ _¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶ -_____--------_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ -----_____---_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ----____-----_¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ایشاله که هیچوقت دیگه مریض نشه این گل پسر عزیز. بوس