امیر علی جونمونامیر علی جونمون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

نی نی خوشگل ما امیر علی

تمام وجو ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا..................................

                      

 

 

                                                   

 

           

 

                                                

 

      

 

        totalgifs.com alfabeto-atualizvogalpula gif gif jokers-o2.gif   

 تپش قلبمان

تولد تولد تولدت مبارک...................

        سلام عزیز دلم الهی فدات بشم که دوساله شدی .........   دوسال پیش همین زمان ها دردام شدید شده بود کم کم میخواستی بیای و من شب تا صبح بیدار بودم و ورزش میکردم یاد اون روزها به خیر خدارو شکر الان دوساله کنار منو بابایی هستی عاشقتم انشالله صبح میام عکس و نوشته میذارم عاشقتم بوسسسسسسسسسسسسس           ...
3 آذر 1393

اولین پست تو خونه خودمون....

سلام به روی ماه پسر گلم و همه دوستان عزیزم  امروز بالاخره بعد کلی دردسر و مشغولیت با گوشیم اومدم تا برات پست بزارم آخه اینترنتمون هنوز میگن یه ماهی طول میکشه وصل بشه مجبورم با گوشی بیام عزیزم الان دقیقا سه ماه و 14روزه اومدیم خونه خودمون کلی بزرگ شدی فدات بشم  کلی اتفاق افتاده علی کوچولوی خاله جون به دنیا اومد فداش بشم منتظر اسباب کشی ما بود یک خرداد ساعت یازده پرید و اومد بغلمون الانم برای خودش مردی شده  واکسن هیجده ماهگی ات رو زدیم فدات بشم کلی مریض شدید... عروسی پسر عمه بهروز تیرماه بود...  عروسی پسر دایی وحید مرداد ماه بود.... عروسی دختر عموی بابا ندا شهریور ماه بود... عروسی دخ...
16 شهريور 1393

آخرین پست تو خونه مستاجری.....

سلام عشق و روح و زنگی مامان و بابا     الهی دورت بگردم این روزها میدونم خیلی اذیت میشی آخه   هی میریم اونجاومیایم وسایل جابه جا میکنیم خلاصه همه   در اذیتیم انشاالله که داره این روزها تموم میشه و میرسیم به روزهای خوش زندگی انشاالله اگه خدا بخواد پسرم دیروز اولین شام رو تو خونه خودمون خوردیم میخواستم قیمه درست کنم که دیر شد و مرغ و برنج پختم البته برا خاله   اینا هم پختم که نتونستن بیان وما زودی رفتیم   خونه خودمون بعد کلی کلر کردن و بحث و گفتگو با کابینت   سازها (توهم رو زمین قل میخوردی و خوشت میومد) ...
31 ارديبهشت 1393

امیرعلی جونم و اسباب کشی........

سلام یکی یدونه سلام چراغ خونه     این روزها خیلی سرمون شلوغه داریم اسباب کشی میکنیم پسر گلم     انشاالله دیگه داریم میریم خونه خودمون این یعنی پایان مستاجری و زجر و عذاب و خانه بدوشی و   اطمینان از این که سقف بالای سر خودت براخودته   خدایا شکرت خیلی دوستت دارم خدا جونم   امروز یه کمی از اتاقت رو چیدیم دست مامان جونم(مامان من) درد نکنه خیلی زحمت میکشه این روزها انشاالله که یه کم دلم آروم بشه   از الان دلتنگی هام شروع شده....   وقتی میریم اونجا حالم خیلی خوب میشه ...
29 ارديبهشت 1393

تولد بابایی...........

تولد تولد تولدت مبارک همسر خوب و   مهربونم تولدت مبارک انشاالله صدها سال به این   سال ها کنار هم با خوشی و سلامتی.......   امید جونم  سالگیت مبارک باشه عزیزم...       امید عزیزم خیلی دوستت دارم و خوشحالم که   امیرعلی جونمونم دومین سالی هست که در روز   تولدت بغلمونه فدایی دارید عاشقتونم   بووووووووسسسسسسس............       سلام شیر مرد مامان و بابا پسرم امروز تولد بابایی بود و بابایی روزه گرفته بود چون ایام البیض بود منم برای افطاری بابا میخواستم یه غذای خ...
24 ارديبهشت 1393

ولادت حضرت علی (ع),روز پدرو روز همسر........

سلام به روی ماه امیرعلی جونم عزیز دلم   گل پسرم به یاد اون روزی افتادم که تو دلم بودی و از   خدا خواستیم تا تورو صحیح و سالم بهمون برسونه ونذر   کردیم که اسمت رو علی بزاریم چون از بچگی هم اسم   امیرعلی رو دوست داشتم اسمت رو امیرعلی گذاشتیم   خیلی افتخار میکنم که اسم بزرگمردی چون امام علی   (ع)رو بهت گذاشتیم امیدوارم مثل صاحب اسمت مرد   بزرگی بشی و آرزو میکنم به حرمت صاحب نامت به   همه آرزوهامون برسیم....انشاالله...   و همیشه شادو تندرست کنار هم باشیم....   راستی خاله جونت که علی جونش تو دلشه خیلی ...
23 ارديبهشت 1393

این چند روز و بیمارشدن نازنینم.......

سلام عزیز دل مامان   فدای چشمات بشم اللهی گل پسرم    این چند روزه یه بیماری که اول و آ خرش معلوم نشد   چیه اومده بود سراغت شازده کوچولوی ما شبها تا صبح به کوب داد میزدی این بیماری که از روز چهارشنبه صبح   خودش رو رو کرد و شما شاهزاده ناز مارو گرفتار خودش کرد  تا دیروز یعنی شنبه ادامه داشت این چند روزو اصلا   نخوابیدیم شب ها که تا صبح کلا بیدار بودیم صبح تا   شبم به زور یک روب بیست دقیقه ای میخوابیدی اللهی   فدای تو بشم که اینجور مریض شدی مامانی 4شنبه   خاله جونت قرار بود بیاد تا ازت عکس بگیریم اما نش...
21 ارديبهشت 1393

مادر....

مادرم ای بهتر از فصل بهار مادرم روشن تر از هر چشمه سار مادرم روزت مبارک ناز من مادرم تنها تویی آواز من   مادر بودن یعنی بوسیدن سر انگشتای کوچولو ی پسرک مادر بودن یعنی بوییدن عطر خوش زیر گلوش وقتی مثل یه فرشته خوابیده مادر بودن یعنی زمان های شگفت انگیز شیر خوردنش مادر بودن یعنی خندیدن های بی دلیلش مادر بودن یعنی نشون گرفتنت با انگشت خوشگلش تو یه جمع شلوغ و ماما گفتنش مادر بودن یعنی غرق شادی شدن از بغل کردنش مادر بودن یعنی دالی بازی مادر بودن یعنی  خراب شدن دنیا رو سرت وقتی صدای گریه شو میشنوی مادر بودن یعنی کم خوابی مادر بودن یعنی سرمست شدن از دیدنش مادر بودن ...
18 ارديبهشت 1393